20 فیلم با خاتمه بندی دلچسب که حالتان را خوب می نماید

به گزارش آشنایی با استانبول، یک انتها بندی رضایت بخش و حال خوب کن که قصه را به سرانجامی منطقی، درست و زیبا می رساند، ماندگاری فیلم ها را تضمین می نماید. انتها بندی خوب و دوست داشتنی نقشی مهم و اساسی در ذهن مخاطب دارد و حتی اگر آغاز و میانه فیلم چنگی به دل ما نزند، با دیدن یک انتها بندی درجه یک انگار همه ی ایرادهایش را می بخشیم و بعدها آن فیلم را با همین فصل انتهای اش به یاد می آوریم. حالا اگر فیلم از ابتدا هم اثر خوب و ماندگاری باشد که دیگر چه بهتر. فکرش را کنید در سفری دو ساعته همراه کاراکترها باشید و از تمام دقایق فیلم لذت ببرید، و در نهایت با یک انتها بندی حسابی و رضایت بخش و دوست داشتنی پاداش صبرتان را بگیرید.

20 فیلم با خاتمه بندی دلچسب که حالتان را خوب می نماید

در این فهرست 20 خاتمه بندی جذاب و رضایت بخش سینما را می بینید که با دیدنشان حالمان حسابی خوب شده است. مطمئنا نام ها و فیلم هایی جا مانده اند و طبیعی هم هست، باید بالاخره به یک جمع بندی می رسیدیم. برای همین اگر شما هم خاتمه بندی جذابی خاطرتان بود که ما جا انداختیم، بگویید.

  • 15 فیلم آنلاین که تارانتینو، نولان و کارگردانان عظیم می خواهند ببینند

20. انتقام جویان: خاتمه بازی (Avengers: Endgame)

  • سال ساخت: 2019
  • خاتمه رضایت بخش: پایکوبی کاپیتان آمریکا با پگی کارتر

کاپیتان آمریکا تراژیک ترین داستان عاشقانه را بین ابرقهرمان های جهان سینمایی مارول دارد. استیو راجرز بعد از اینکه منجمد شد و سال های سال همانطور ماند، نه تنها چندین دهه از تاریخ جهان را از دست داد، بلکه زندگی مشترکی را که می توانست با محبوبش یعنی پگی کارتر سپری کند هم ندید.

در انتقام جویان: خاتمه بازی و به لطف قابلیت سفر در زمان، کاپیتان آمریکا به گذشته رفت و بالاخره به معشوقش رسید. در خاتمه فیلم، استیو راجرز جوان به گذشته می رود و وقتی بازمی گردد، می بینیم پیرمردی کهنسال شده است. استیو تصمیم گرفت بعد از اتمام مأموریتش پیش پگی کارتر بماند و در کنار او با هم پیر شوند، و بالاخره آن پایکوبی معروفی که قولش را به او داده بود می بینیم. خاتمهی رضایتبخش برای انتقام جویان: خاتمه بازی و استیو راجرز.

19. غارتگر (Predator)

  • سال ساخت: 1987
  • خاتمه رضایت بخش: آرنولد سوار هلی کوپتر می گردد

این فیلم اکشن نام آشنا و محبوب دهه هشتادی، داستان گروهی سرباز مزدور عضلانی را روایت می نماید که در جنگلی انبوه و ترسناک با یک موجود فضایی خطرناک و تشنه خون روبرو می شوند. در نهایت و پس از کشت و کشتار فراوان، فرمانده شان داچ (آرنولد) تنها کسی است که زنده می ماند و یک تنه مقابلش می ایستد. با تله و نقشه های هوشمندانه او را به دام می اندازد و در نهایت این موجود وحشتناک را از بین می برد.

قهرمان های اکشن همواره در برابر موقعیت هایی طاقت فرسا و عجیب وغریب قرار می گیرند، ولی به ندرت پیش می آید که مبارزه شان اینچنین سخت و خونین و هیجان انگیز گردد. به خاطر همین وقتی خاتمه با هلی کوپتری به دنبالش می آیند و او را سوار می نمایند تا از این جنگل کابوس وار بفرایند، لبخندی عظیم و رضایت بخش روی صورتمان می نشیند و از اینکه قهرمان قصه مان پیروز شده است نفس راحتی می کشیم.

18. در جست وجوی خوشبختی (The Pursuit of Happyness)

  • سال ساخت: 2006
  • خاتمه رضایت بخش: استخدام کریس

کریس گاردنر (ویل اسمیت) در طول این فیلم با مسائل زیادی دست وپنجه نرم می نماید. ازدواجش فرو می پاشد، خانه اش را از دست می دهد و مجبور می گردد به همراه پسر خردسال و معصومش بدون سقفی بالای سرشان زندگی کند. ولی با همه این مشقات و ناملایمات، کریس تسلیم نمی گردد و حتی کارآموزی بدون حقوقش را هم با تمام جدیت و پشتکار به خاتمه می رساند. هرچقدر زندگی سختی و ناراحتی و ملال به سوی او پرتاب می نماید، کریس مصمم تر و جدی تر و با استقامت تر می گردد.

ولی در نهایت تمام این سخت کوشی ها و تسلیم نشدن های کریس نتیجه می دهد و در صحنه خاتمهی مورد بحث، می بینیم که در شرکت استخداد می گردد و کاری استخوان دار و درست وحسابی می گیرد و آینده خودش و پسرش را تضمین می نماید. وقتی ویل اسمیت با شنیدن خبر استخدامش اشک شوق می ریخت، می توانستید تمام سختی هایی را که تا رسیدن به این نقطه متحمل شده بود پشت نگاهش ببینید. بعید است کسی به صحنه خاتمهی این فیلم برسد و بغض نکند یا حتی اشک نریزد. تماشای در جست وجوی خوشبختی کار ساده ای نیست، ولی خاتمه بندی به شدت رضایت بخشی دارد و پاداش مخاطبش را به بهترین شکل ممکن می دهد.

17. کلوپ صبحانه (The Breakfast Club)

  • سال ساخت: 1985
  • خاتمه رضایت بخش: آهنگ من رو فراموش نکنی (Dont You Forget About Me) از simple minds

این فیلم جوانانه داستان گروهی از بچه های دبیرستانی را روایت می نماید که تنبیه شده اند و باید یک روز تعطیل را در مدرسه بگذرانند و به کار بدشان فکر نمایند. هرکدام از این دخترها و پسرها طبقه و مدل شخصیتی متفاوتی دارند و نسبت به همدیگر بدبین هستند. ولی هرچه بیشتر می گذرد، متوجه می شوند نقاط مشترکشان بیشتر از چیزی است که فکر می کردند، و به درک بهتری از خودشان و بقیه می رسند. البته اینکه همگی از ناظم مدرسه دل خوشی ندارند برایشان تبدیل به دشمن مشترکی شده است هم به این قضیه یاری کرد.

در انتهای فیلم، ناظم مقاله ای را که برایان نوشته می خواند که در آن به طور خلاصه گفته است چه چیزهایی درباره خودشان یاد گرفتند. همزمان که آهنگ من رو فراموش نکنی پخش می گردد، بچه ها را می بینیم که از هم جدا می شوند و هرکدام راه خودشان را می فرایند و ما می فهمیم با اینکه آینده نامعلوم و مبهم است، ولی این دخترها و پسرها رفاقتی دوست داشتنی شکل داده اند و خاطره ای فراموش نشدنی با هم ساخته اند. نمای آخر فیلم و مشت پیروزمندانه جان روی هوا گویای همه چیز است.

16. فارست گامپ (Forrest Gump)

  • سال ساخت: 1994
  • خاتمه رضایت بخش: پَر معلق روی هوا

فارست گامپ شاید باهوش ترین آدم جهان نباشد، ولی عظیمترین قلب جهان را دارد. رویکرد مثبت فارست گامپ به زندگی باعث شد او در طول حیاتش بیشمار تجربه ویژه و به یادماندنی داشته باشد. اما نقطه مشترک تمام اتفاق های زندگی اش کسی نیست جز جنی، عشق کودکی و عظیمسالی و تمام زندگی اش. در نهایت و بعد از فراز و نشیب هایی که در طول تاریخ آمریکا می گذرد به محبوبش می رسد، ولی خوشی هایش دوامی ندارد چون جنی خیلی زود از جهان می رود و فارست می ماند و یادگار او.

فارست و جنی زمان خیلی محدودی در کنار هم بودند، ولی کیفیت زندگی عاشقانه شان به یک عمر می ارزید. علاوه بر این، دیدن اینکه فارست حالا پدر شده است و باید پسری بانمک را عظیم کند، حسابی دلگرم نماینده و زیبا بود. تصویر یک پرَ که روی هوا معلق است و خودش را به دست باد سپرده تعابیر زیادی دارد، ولی وقتی فارست پسرش را به مدرسه می فرستد، روح و روان تماشاگران فیلم هم به همراه این پر اوج می گیرد و از شادی پرواز می نماید.

15. جانگوی رها شده از بند (Django Unchained)

  • سال ساخت: 2012
  • خاتمه رضایت بخش: انفجار دینامیت ها

وسترن دیدنی کوئنتین تارانتینو درباره کوشش جنگو برای آزاد کردن همسرش برومهیلدا از بند برده داری بود و جهت رسیدن به لحظه خاتمهی اش را به زیبای تمام نمایش داد. کوشش اولیه جانگو و شولتز (کریستوف والتز) برای رهایی برومهیلدا به فاجعه ای خون بار ختم شد. شولتز کشته شد و جانگو را هم شکنجه کردند و در نهایت به یک شرکت معدن فروختند. همه چیز از دست رفته به نظر می رسید، اما جانگو تسلیم نشد. از چنگ برده دارانش گریخت (و کارگردان را منهدم کرد) و با یک عالمه دینامیت برگشت و همه جا را منفجر کرد و برومهیلدا را نجات داد و هردو سوار بر اسب به شعله و آتش و ویرانی نگاه کردند.

خاتمهی رضایت بخش و باکلاس و تارانتینویی.

14. سکوت بره ها (The Silence of the Lambs)

  • سال ساخت: 1991
  • خاتمه رضایت بخش: شام هانیبال لکتر

سکوت بره ها یکی از هراس انگیزترین تریلرهای سینماست و دو خط داستانی مرتبط به هم دارد؛ یکی کوشش کلاریس استرلینگ (جودی فاستر) برای یافتن قاتل سریالی بوفالو بیل، و دومی تعاملی که با دکتر هانیبال لکتر دارد. کلاریس در نهایت پیروز می گردد بوفالو بیل را بعد از صحنه ای پرتعلیق و تکان دهنده در دام بیندازد. از آنسو، لکتر که بعد از کشتاری خونین از بند گریخته است، به کلاریس زنگ می زند تا پیروزیتش را در پفراینده تبریک بگوید و در خاتمه مکالمه با لحنی ترسناک و شوکه نماینده اشاره می نماید که می خواهد دوستی قدیمی را جای شامش بخورد.

کلاریس نمی داند هانیبال کجاست، ولی ما به عنوان مخاطب فیلم می بینیم که دکتر لکتر جایی دنج نشسته و نگاهش به روانشناسی است که در زندان مسئول او بود. تماشاگر تا همینجایش از پیروزیت کلاریس شاد شده، ولی دیدن هانیبال لکتر که حالا آزاد شده است و می خواهد انتقامش را از دکتر شیطان صفت بگیرد، هیجانی خوشایند به او منتقل می نماید.

13. باشگاه مشت زنی (Fight Club)

  • سال ساخت: 1999
  • خاتمه رضایت بخش: آهنگ ذهن من کجاست؟ (?Where Is My Mind)

باشگاهی که در ابتدا بهانه ای بود برای مردها تا خوشنتشان را تخلیه نمایند و دمار از روزگار همدیگر در بیاورند، در نهایت تبدیل به جریانی ترسناک و تاریک و انقلابی شد. تایلر داردن (برد پیت) راوی بی نام فیلم و گروهشان را رهبری می نماید و فکرهایی در سرشان می پروراند تا تبدیل به تروریست هایی جریان ساز شوند. نکته ترسناک تر ماجرا - حداقل برای راوی - اینجاست که تایلر داردن در واقع بخش سرکوب شده ذهن خود راوی است و وجود خارجی ندارد.

ماجراهای تند و تیز فیلم خاتمه به نقطه خاتمهی می رسد که طی آن راوی بالاخره تصمیمش را می گیرد، تیری در سر خودش خالی می نماید و عملا تایلر را می کشد. بعد دست معشوقش مارلا را می گیرد و باهم به ویرانی های شهر می نگرند، برج هایی که با مواد منفجره تایلر/راوی و تیمش منفجر می شوند و فرو می ریزند و خبر از نظمی جدید می دهند. اینجاست که این آهنگ درجه یک و شنیدنی و به طرز ویرانگری درست انتخاب شده گروه Pixies، مخاطب را به رضایتی تکرارنشدنی می رساند.

12. جنگ ستارگان: اپیزود شش - بازگشت جدای (Star Wars: Episode VI - Return of the Jedi)

  • سال ساخت: 1983
  • خاتمه رضایت بخش: رستگاری آناکین اسکای واکر

در قسمت خاتمهی سه گانه اصلی جنگ ستارگان، چندین نبرد همزمان به خاتمه می رسند. قهرمان های ما در چند جبهه به نیروهای امپراتوری حمله می نمایند تا ستاره مرگ دوم را نبود نمایند، و از آنسو لوک اسکای واکر با پدرش روبرو می گردد.

امپراتور در میانه رو در رویی نهایی لوک و پدرش می خواهد لوک را بکشد که دارث ویدر در آخرین لحظه دچار تحول می گردد و برای نجات جان پسرش، امپراتور را از بین می برد و خودش به شدت زخمی می گردد. لوک که بالای سر پدر در حال مرگش آمده، ناراحت است که نتوانسته او را نجات دهد، ولی آناکین اسکای واکر که حالا ماسکش را برداشته، به پسرش می گوید اتفاقا او را نجات داده است. رستگاری آناکین/دارث ویدر وقتی تکمیل می گردد که می بینیم روحش که حالا به نیرو پیوسته، در کتار اوبی وان کنوبی ظاهر می گردد و خاتمهی خوش و رضایتبخش برای یکی از عظیمترین حماسه های سینمایی رقم می زند.

11. شوالیه تاریکی برمی خیزد (The Dark Knight Rises)

  • سال ساخت: 2012
  • خاتمه رضایت بخش: آرزوی آلفرد

در خاتمه سه گانه شوالیه تاریکی به نظر می رسد بتمن برای نجات گاتهام از یک بمب اتمی، خودش را فدا می نماید. مردم شهر، و به ویژه آلفرد وفادار و مهربان، در سوگ غم از دست دادن قهرمانشان می نشینند و مسئولیت حفاظت از گاتهام به بتمن جدیدی می رسد.

مدتی بعد، وقتی آب ها از آسیاب افتاده است و آرامشی نسبی حاکم شده، آلفرد را می بینیم که به کافه ای در فلورنس رفته. در آنجا بروس وین را می بیند که خوش و سرحال کنار سلینا کایل/کت وومن نشسته است و انگار همه چیز را پشت سر گذاشته.

راستش را بخواهید، احتمالش وجود دارد که این تصویر در خیالات آلفرد بگذرد، چون در اوایل فیلم درباره آرزویش گفته بود که بروس را فارغ از تمام مسائل ببیند و دقیقا از همین کافه در فلورانس هم نام برده بود. از سوی دیگر این احتمال هم هست که بروس وین این آرزوی آلفرد را یادش بوده و عمدا همانجا را انتخاب نموده تا دل او را شاد کند. در هر صورت، این خاتمهی رضایت بخش برای قهرمان شنل پوش گاتهام است.

10. نمایش ترومن (The Truman Show)

  • سال ساخت: 1998
  • خاتمه رضایت بخش: فرار ترومن

تمام زندگی ترومن بربنک یک سریال تلویزیونی کنترل شده و کارگردانی شده است و او خودش خبر ندارد. ولی وقتی به تدریج متوجه واقعیت می گردد و پی به مصنوعی بودن کل جهانیش می برد، تصمیم می گیرد شهری را ترک کند که تمام زندگی اش را در آن گذراند. سوار بر قایقی به دل اقیانوس می زند و بر ترسش از آب غلبه می نماید. بعد از اینکه به انتهای جهان می رسد و به دیواری همرنگ آسمان می خورد، دری را پیدا می نماید که راه خروج از جهانی مصنوعی است.

وقتی می خواهد از در عبور کند، کارگردان و خالق این سریال از او خواهش می نماید که بماند، چون ستاره نمایشی است که به میلیون ها نفر امید و آرزو می بخشد. ولی ترومن که دیگر خسته شده است، جمله معروفش اگه دیگه ندیدمتون، بعدازظهر و عصر و شبتون به خیر را می گوید و رو به دوربین تعظیم می نماید و از در بیرون می رود. هرچقدر هم جهانی دور و بر ترومن دلپذیر و خوشایند بود، باز هم مصنوعی و غیر واقعی بود. ترومن زندانی یک برنامه تلویزیونی بود و باید مردمی را که هیچ وقت نمی دید سرگرم می کرد. کل فصل فرار او از جهانی مصنوعی و صحبت های نهایی اش با خالق سریال، از زیباترین، دیدنی ترین و رضایت بخش ترین خاتمه های سینمایی است.

9. گلادیاتور (Gladiator)

  • سال ساخت: 2000
  • خاتمه رضایت بخش: ماکسیموس به خانواده اش می رسد

یک ژنرال سابق رومی به نام ماکسیموس (راسل کرو) بعد از اینکه همسر و پسرش کشته می شوند، همه چیزش را از دست می دهد و به اسارت برده داران در می آید. بعد از ورود به رقابت های گلادیاتورها، ماکسیموس که ژنرالی خوش فکر و قدرتمند است، به پیروزی های زیادی می رسد و بین مردم محبوبیتی فراگیر پیدا می نماید و خاتمه وارد کلوسیوم می گردد و مقابل جمعیتی انبوه و شخص امپراتوری مبارزه می نماید. تا اینکه بالاخره فرصت این را می یابد که رو در روی امپراتوری قرار بگیرد که به او و روم خیانت کرد، یعنی کمودوس.

با وجود اینکه کمودوس تقلب می نماید و پیش از مبارزه به ماکسیموس خنجر می زند، ماکسیموس پیروز می گردد او را از پای در بیاورد، ولی خودش هم در نهایت از شدت جراحت و خون ریزی، جانش را از دست می دهد. ولی این تمام ماجرا نیست. ماکسیموس به تمام اهدافش رسید، روم را از چنگ یک امپراتور خطرناک و مجنون نجات داد، قدرت را به سنا برگرداند و مهم تر از همه، بعد از مرگش به همسر و فرزند دلبندش رسید.

8. ویل هانتینگ نابغه (Good Will Hunting)

  • سال ساخت: 1997
  • خاتمه رضایت بخش: ویل به دنبال معشوقش می رود

ویل هانتینگ یک نابغه با استعداد است، ولی به خاطر گذشته دردناکش حالا انسانی خودویرانگر شده و زندگی شخصی و حرفه ای اش را مدام خدشه دار می نماید. ویل که از شکست و پس زده شدن می ترسد، همواره موقعیت ها و آدم های مختلف را از خودش دور می نماید، از جمله دوست دخترش اسکایلر را. اسکایلر از ویل می خواهد با او به کالیفرنیا نقل مکان کند، ولی ویل که از صمیمی شدن وحشت دارد دست رد به او می زند.

بعد از اینکه ویل مسائل شخصی و دردهای نهفته اش را به یاری روانشناس دلسوز و مهربان (شان با بازی رابین ویلیامز) بیرون می ریزد و خودش را بالاخره از باری سنگین رها می نماید، بیخیال همه موقعیت های شغلی اش می گردد. ولی اینبار نه به خاطر خودویرانگری، بلکه به خاطر عشق. خاتمه درخواست اسکایلر را قبول می نماید و به دنبال او به کالیفرنیا می رود و ماشین او را می بینیم که در جاده می راند. خاتمهی دوست داشتنی برای ویل که آرزوی دوست صمیمی اش چاکی (بن افلک) را هم عملی می نماید؛ چاکی که از استعداد کم نظیر ویل باخبر است و می داند با چه نابغه ای وقت می گذراند، در جایی به ویل می گوید از اینکه او وقتش را آدم های ته خطی مثل خودش می گذراند چقدر احساس گناه می نماید و آرزویش این است روزی در خانه اش را بزند تا مثل همواره دنبال عیاشی بفرایند، و بفهمد ویل دیگر در آن خانه نیست، که این زندگی بی هدف را پشت سر گذاشته است و رفته که برود. لبخند رضایت بخش بن افلک وقتی در خانه ویل را می زند و جوابی نمی گیرد، لبخند مخاطبان فیلم هم هست.

7. ماتریکس (The Matrix)

  • سال ساخت: 1999
  • خاتمه رضایت بخش: پرواز نئو

در صحنه اوج این اکشن علمی تخیلی جریان ساز و حیرت انگیز، نئو (کیانو ریوز) که میخواهد از ماتریکس خارج گردد، گیر مأمور سمج سیستم یعنی اسمیت می افتد و غافلگیر می گردد و حتی به قتل می رسد. اما نئو برگزیده است، پس قرار نیست به این راحتی ها کارش تمام گردد. به لطف ترینیتی و عشقی که به او دارد، نئو از مرگ برمی خیزد و حالامی بینیم قدرتمندتر از هر موجودی در ماتریکس شده است.

در صحنه خاتمهی فیلم، نئو در یک تلفن عمومی مشغول صحبت با فردی نامعلوم (احتمالا معمار، آنطور که بعدها می بینیم) است و می گوید میخواهد انسان ها را از چنگ ماشین ها و ماتریکس رها کند و می خواهد مصنوعی بودن این جهان را به همه نشان دهد. وقتی تلفن را قطع می نماید، جلو چشم مردم در خیابان به پرواز در می آید و اوج می گیرد و تا آسمان ها می رود، تا به سیستم نشان دهد به چه قدرتی دست پیدا نموده است. بعد از این که دیدیم نئو و دوستانش با چه مکافاتی از مأمورها گریختند و زنده ماندند، تماشای پرواز نئو و سوپرمن شدنش در جهانی ماتریکس خبر خوبی بود و مخاطب را راضی می کرد.

6. روز موش خرما (Groundhog Day)

  • سال ساخت: 1993
  • خاتمه رضایت بخش: یک روز جدید

فیل کانرز از روز موش خرما و شهری که برای تهیه گزارش این روز به آنجا رفته متنفر است، ولی وقتی می بیند در همین روز گیر افتاده و باید مدام تکرارش کند، همه چیز بدتر هم می گردد. فیل همین یک روز را اندازه چندین سال زندگی می نماید و مدام موقعیت های تکراری را از سر می گذراند. تا اینکه بالاخره می فهمد آنقدرها هم از شهر و مردمانش بیزار نیست و حتی کم کم عاشقش می گردد، به مردم یاری می نماید و یاد می گیرد به زنی که دوست دارد (ریتا) ابراز علاقه کند و دلش را به دست بیاورد.

بعد از کوشش های مختلف فیل، بالاخره در یکی از همین روزهای تکراری، ریتا هم عاشق فیل می گردد، ولی افسوس که فردا همه چیز از صفر آغاز خواهد شد. فیل با حسرت و تصور اینکه روز بعد هم تکرار همین روز است به خواب می رود و وقتی بیدار می گردد و می بیند ریتا هنوز کنارش است، انگار جهان را به او داده اند. بالاخره از روز موش خرما خلاص شده، آدم بهتری شده و عشق زندگی اش را هم پیدا نموده است.

5. راکی (Rocky)

  • سال ساخت: 1976
  • خاتمه رضایت بخش: آدریان!

راکی بوکسور مظلوم و فقیری است که باید مقابل قهرمان سنگین وزن آپولو کرید بایستد و برای این مبارزه همه چیزش را می گذارد و تمرین هایی طاقت فرسا از سر می گذراند. راکی با اینکه فکرش را هم نمی نماید برنده گردد، به دوست دخترش آدریان می گوید که می خواهد تا ته خط برود، و واقعا هم می رود. مبارزه راکی با کرید مبارزه ای برای تمام دوران می گردد.

راکی 15 راند مقابل این قهرمان باتجربه ایستادگی می نماید و خم به ابرو نمی آورد. در نهایت مبارزه بدون ناک اوت کردن راکی به خاتمه می رسد، ولی کرید برنده اعلام می گردد. اما برای راکی این چیزها مهم نیست. گاهی اوقات برنده یا بازنده شدن اهمیت ندارد، مهم این است که به خودمان ثابت کنیم توانایی کاری را داریم، و راکی به خوبی این را نشان می دهد. رقابت را باخت، ولی برنده واقعی او بود که با صورتی درب و داغان آدریان را صدا می زد و بی توجه به هیاهوی دور و برش، سراغ آغوش معشوقش را می گرفت.

4. ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی (Indiana Jones and the Last Crusade)

  • سال ساخت: 1989
  • خاتمه رضایت بخش: غروب

ایندیانا جونز و پدرش طی کوشش و ماجراجویی هایشان برای یافتن جام مقدس در نهایت به جایی می رسند که مجبور می شوند برای به دست آوردن این جام مقدس، با نازی ها مبارزه نمایند. بعد از کش و قوس های فراوان، ایندیانا خاتمه پیروز می گردد جام درست را انتخاب کند و جان پدرش را نجات دهد، اما چون می خواهد با جام مقدس فرار نمایند، معبد فرو می ریزد.

پدر ایندیانا جونز او را متقاعد می نماید که بیخیال جام گردد و ایندیانا هم می فهمد زندگی ارزش بیشتری دارد و از نگه داشتن جام منصرف می گردد. همگی از معبد زنده بیرون می آیند و سراغ ماجراجویی های بیشتری و بهتر می فرایند.

3. پالپ فیکشن (Pulp Fiction)

  • سال ساخت: 1994
  • خاتمه رضایت بخش: خروج از رستوران

شاید از نظر ترتیب زمانی، خاتمه وینسنت وگا این باشد که روی توالت کشته گردد، ولی وقتی در خاتمه فیلم شلوارک و تی شرت به تن در کنار جولز از رستوران بیرون می زند به طرز عجیبی حس خوبی داریم. شاید به خاطر موسیقی Surf Rider باشد که شنیدنش حسی از سرحالی صبح و هیجان روز آفتابی به آدم منتقل می نماید، شاید هم به خاطر موقعیت جالب و بامزه ای است که شاهدش هستیم. هرچه که هست، وقتی پالپ فیکشن تمام می گردد و تیتراژش بالا می آید، لبخندی از رضایت روی لبهایمان می نشیند که ناشی از تماشای فیلمی خوب بوده است.

جولز و جولی بعد از ماجراهای غریبی که از سرگذراندند و دیدن مغزهای مکوششی و تجربه یک اتفاق که از نظر جولز مداخله الهی بود، برای خوردن صبحانه به رستورانی می آیند که در ابتدای فیلم هدف سرقت زوج جوان و دیوانه ای قرار می گرفت. نحوه مدیریت بحران جولز و حرف هایی که به جوان دزد می زند، حالا یکی از به یادماندنی ترین لحظه هاست و خروج سرخوشانه جولز و وینسنت از رستوران و در حالی که سلاحشان را در شلوارک هایشان می گذارند، خاتمهی دلچسب برای یکی از تأثیرگذارترین فیلم های سینما بود.

  • 50 فیلم به یادماندنی دهه 90 میلادی

2. ارباب حلقه ها: بازگشت شاه (The Lord of the Rings: The Return of the King)

  • سال ساخت: 2003
  • خاتمه رضایت بخش: هابیت های قهرمان

شاید بعضی بگویند این فیلم چند خاتمه دارد، خب بگویند. تک تک خاتمه های سومین قسمت از شاهکار پیتر جکسون جذاب و دیدنی اند و حماسه ای به عظمت و هیبت ارباب حلقه های تالکین شایسته چیزی کمتر نیست. اما خاتمه مورد اشاره ما صحنه ای است که آراگورن تازه تاج گذاری نموده است و مردم گاندور و تعداد زیادی از نماینده های مختلف مردم سرزمین میانه برای جشن و سرور جمع شده اند. آراگورن نه تنها به پادشاهی می رسد، بلکه آروِن، عشق اول و آخرش هم به مراسم می آید و خاتمه در آغوش هم آرام می گیرند.

فرودو، سم، مری و پیپین که در مراسم حضور دارند می خواهند جلو آراگورن زانو بزنند که این مرد عظیم و عادل، از آن ها می خواهد که بایستند و می گوید شما به هیچکس نباید تعظیم کنید. پس خودش برای این هابیت های دلاور تعظیم می نماید و تمام مردم حاضر به اطاعت از او، رو به این هابیت های قهرمان سر فرود می آورند.

1. رستگاری در شاوشنک (The Shawshank Redemption)

  • سال ساخت: 1994
  • خاتمه رضایت بخش: تجدید ملاقات

اندی دوفرین روزگار سخت و مشقت باری را گذراند. بیگناه و به خاطر جرمی که مرتکب نشده بود به زندان افتاد و مجبور شد سالیان دراز پشت میله ها بماند. اما این حبس یک نکته مثبت هم داشت؛ زندانی شدن اندی بهانه ای شد تا او بهترین و صمیمی ترین و وفادارترین دوستش را پیدا کند، یعنی رِد.

اندی پیروز می گردد از زندان فرار کند و بعد از نقشه ای طولانی و مرحله به مرحله و چراغ خاموش که احتیاج به صبری چندین ساله داشت، خودش را از بند برهاند و به مکزیک برود. اما رِد مجبور است دوران حبسش را تحمل کند و در نهایت آزادی مشروط بگیرد. اندی برایش پول و یادداشت و آدرس به جا گذاشته، تا بعد از آزادی سراغ او بیاید و در جایی که پیش از آن حرفش را زده بود، با هم زندگی نمایند.

با اینکه خود فصل فرار اندی یکی از هیجان انگیزترین و رضایت بخش ترین لحظات سینماست، ولی تماشای دو رفیق قدیمی که حالا آزاد و رها با هم تجدید ملاقات می نمایند، لذت و شور و شعفی مثال زدنی داشت.

منبع: watchmojo

منبع: دیجیکالا مگ

به "20 فیلم با خاتمه بندی دلچسب که حالتان را خوب می نماید" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "20 فیلم با خاتمه بندی دلچسب که حالتان را خوب می نماید"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید